دعای روز پنجم ماه خدا
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ وَاجْعَلْنى فیهِ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحینَ اْلقانِتینَ
وَاجْعَلنى فیهِ مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ الْمُقَرَّبینَ بِرَاءْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
................................
خدایا قرارم ده در این ماه از آمرزش خواهان و قرارم ده در آن از بندگان شایسته فرمانبردارت
و بگردانم در این روز از اولیاء مقرب درگاهت
به مهرت اى مهربانترین مهربانان
................................
پنجمین روز رمضان است و میزبان گوش به دل تو دارد. دست به دعا بردار:
خدایا در این ماه مرا از آمرزش خواهان ، از بندگان شایسته فرمانبردارت، از اولیاء مقرب درگاهت قرار ده.
امام حسین علیه السلام باب رحمت الهی
توبه و بازگشت به حق یکی از دستورات خداوند متعال در قرآن کریم است ، حضرت حق بارها و بارها گنهکاران را به بازگشت و توبه فرا می خواند ، تاریخ مشحون است از توبه انسانهایی که به ناگاه با بارقه ای الهی بیدار شده و از راه خطا بازگشته اند ، برخی از این توبه ها واقعا شگفت انگیز است ، اما به جرات می توان گفت که جاذبه نور حسین(ع) عجیب ترین و ماندگارترین توبه ها را رقم زده است ، از توبه حر و بازگشت زهیر و هدایت وهب نصرانی تا قیام توابین تا توبه هزاران هزار انسان ره گم کرده در طول تاریخ و تا توبه و هدایت عجیب رسول ترکها و علی گندابی ها و اینگونه است که عارفان امام حسین(ع) را باب رحمت الهی می دانند ، باب رحمتی آنچنان وسیع که اکثریت قریب به اتفاق انسانها می توانند در آن وارد شوند مگر کسی که خود نخواهد ، عظمت و گستردگی این باب رحمت را باید حاصل تجمیع انوار و ارواحی دانست که عاشقانه و خالصانه برای رضای الهی از همه چیز خود گذشتند ، پروانه سان بودن حول شمع حجت خدا و اینگونه است که نور حسین(ع) و محرمش تا ظلمانی ترین زوایای قلوب انسانها نفوذ می کند و تحول و شوری عظیم در جانها می افکند ، تحولی مبارک به سمت حق و حقیقت ، تحولی که باید آن را بزرگترین لازمه و مقدمه ظهور کامل حق بر روی زمین دانست ، مقدمه ی ظهور.
برای خواندن ادامه ی این متن زیبا به این وبلاگ مراجعه کنید +
بازگشت حر
گفته اندآنگاه که حُر بن یزید ریاحی از لشکریان عمرسعد کناره می گرفت تا به سپاه حق الحاق یابد ، مهاجر بن اوس به او گفت:چه می کنی؟ مگر می خواهی حمله کنی ؟...و حُر پاسخی نگفت،اما لرزشی سخت سراپایش را گرفت. مهاجر حیرت زده پرسید : والله در هیچ جنگی تو را اینچنین ندیده بودم و اگر از من می پرسیدند که شجاع ترین اهل کوفه کیست، تو را نام می بردم. اما اکنون این رعشه ای که در تو می بینم از چیست؟
حُر بن یزید ، لرزان گفت :« والله که من نفس خویش را درمیان بهشت و دوزخ مخیر می بینم و زنهار اگر دست از بهشت بدارم، هر چند پاره پاره شوم و هر پاره ام را به آتش بسوزانند!» ... و مرکب خویش را هِی کرد و به سوی خیمه سرای حسین بن علی بال کشید.
این رعشه، رعشه مرگ است؛مرگی پیش از آنکه اجل سر رسد و سایه پردهشت بال های ملک الموت بر بستر ذلت حُر بیفتد ... موتوا قبل ان تموتوا. اینجا دیگر این حُر است که جان خویش را می ستاند، نه ملک الموت.
او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش میرفت.
«پروردگارا! من به سوی تو باز میگردم، پس توبهام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداختهام. ای اباعبدالله! من بازگشتهام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد.
این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمتهای همیشگی راه یافته است. حر داستان ندای هاتفی را هنگامی که او از کوفه خارج میشد به امام حسین علیه السلام اینگونه بازگو میکرد: من با گوش جان شنیدم، کسی اینگونه هشدارم میداد که ای حر! تو را بشارت به بهشت. گفتم وای بر حر ، آیا تو او را به بهشت مژده میدهی، در حالی که او برای جنگ با پسر دخت پیامبر به حرکت در آمده است؟ امام فرمود: تو به خیر و پاداش (نیکو) دست یافتهای.
و ... حر به میدان رفت و با سپاه عمر سعد جنگید تا به شهادت رسید. در لحظات آخر، امام به بالین او آمد و خطاب به او فرمود:
تو همانگونه که مادرت تو را «حر» نامیده است.حر و آزاده ای. تو حر و آزادی، هم در این دنیا و هم در آخرت.
خلاصه ای بود از فصل هشتم فتح خون شهید آوینی + و اینجا +
خواندن داستان زیبای رسول ترک که مورد لطف حسین(ع) قرار گرفت را از دست ندهید +
برای دریافت فیلم رسول ترک با توضیح حجت الاسلام و المسلمین پناهیان نیز اینجا بروید +
پای منبر آیت الله شیخ جعفر شوشتری
اُدْخُلُوها بِسَلامٍ امِنینَ.
زمانى که از تحصیلات علمى خویش در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود شوشتر، تصمیم گرفتم که روزهاى جمعه را منبر بروم و پس از آن با فرا رسیدن ماه رمضان ، به خاطر انجام این مسئولیّت به منبر خویش ادامه دادم .
ماه محرّم را نیز که در پیش بود، به همین صورت گذراندم ؛ امّا به هیچ عنوان توانایى جدایى از کتاب و منبر رفتن بدون کتاب را نداشتم .
سال بعد با فرا رسیدن محرّم با خود زمزمه کردم که : تا چه زمانى باید کتاب در دست گیرم و از روى کتاب مجلس و منبر را اداره کنم ؟ و تا کى نتوانم از حفظ منبر بروم ؟ باید چاره اى بیاندیشم و خویشتن را از این وضعیّت ناگوار نجات بخشم . امّا، هر چه در این مورد اندیشیدم راه به جایى نبردم و بر اثر فکر زیاد، خستگى سراسر وجودم را فراگرفت و از شدّت نگرانى به خواب خوشى رفتم .
در عالم رؤ یا دیدم که در سرزمین کربلا هستم ، آن هم درست به هنگامى که کاروان حسین علیه السلام در آنجا فرود آمده است .
به همه جا نگریستم ، چشمم به خیمه اى برافراشته افتاد، دریافتم که سپاه دشمن در صفهاى فشرده بر گرد خیمه حسین علیه السلام گرد آمده اند، گام به پیش نهادم .
دیدم خود حسین علیه السلام در درون آن خیمه نشسته است ، وارد شدم . سلام گرمى نثار آن سیماى نورافشان نمودم که حضرت مرا در نزدیکى خویش جاى داد و به حبیب بن مظاهر فرمود: حبیب ! شیخ جعفر، میهمان ماست باید از میهمان پذیرایى کرد. درست است که آب در خیمه نیست ، امّا آرد و روغن موجود است ، بپاخیز و براى میهمان غذایى آماده ساز.
حبیب بن مظاهر به دستور حسین علیه السلام برخاست و پس از لحظاتى چند به خیمه وارد شد و غذایى پیش روى من نهاد. فراموش نمى کنم که قاشقى هم در ظرف غذا بود.
چند قاشقى از آن غذاى بهشتى صفت ، خورده بودم که از خواب بیدار شدم و دریافتم که از برکت زیارت آن حضرت و عنایت او، نکات و لطائف و کنایات و ظرافت هایى از آثار خاندان وحى و رسالت بر من الهام شده است که تا آن ساعت ، بر کسى الهام نگشته و فهم کسى بر آنها از من پیشى نگرفته بود.
من با دقّت دریافتم که در شخصیّت امام حسین علیه السلام و وسیله تقرّب ساختن او به بارگاه خداوند، خصوصیّتى است که به خاطر آن ، مقام خاصّ خود را دارد چرا که او بویژه :
درى است از درهاى بهشت . پیامبر و امامانِ نور، همگى دروازه هاى بهشت اند، امّا باب حسین علیه السلام براى عبور وسیعتر است .
همگى آنان کشتیهاى نجات ، براى بندگان خدایند، امّا کشتى نجات حسین علیه السلام حرکتش بر امواج توفنده و گسترده دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهاى نجات آسانتر است .
همگى آنان مشعلهاى هدایت اند، امّا دایره بهره ورى از نور مشعل وجود حسین علیه السلام وسیعتر است .
همگى آنان پناهگاه تسخیرناپذیرند امّا پناهگاه حسین علیه السلام پرآوازه تر و آسانتر است .
اینک با همه وجود باید آهنگ او نمود و براى تقرّب به خدا، به آستان او شتافت .
آرى !
اُدْخُلُوها بِسَلامٍ امِنینَ.
پس ، به سلامت و در کمال امنیّت به آن وارد شوید و با اعتماد و اطمینان ، به لنگرگاه این کشتى نجات بخش حسینى ، درآیید.
بخش هایی از مقدمه کتاب خصائص الحسینیه شیخ جعفر شوشتری +
این صوت را بشنوید
مروری بر داستان ورود امام حسین (ع) به سرزمین کربلا و بازگشت جناب حر به مسیر حق
بعثت خون / فصل آزادگی +
قول امروز ما
از امروز سعی می کنیم
در سلام کردن به دیگران
کوتاهی نکنیم.
امام حسین (ع) می فرمایند: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد (سلام نکند).
تحف العقول/ 253
همچنین می فرمایند: سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از برای سلام کننده و یک ثواب برای جوابگو است (با وجود آنکه سلام کردن مستحب ولی جواب دادن آن واجب است).
تحف العقول ص 253
قول هایی که تا امروز داده ایم +
نسخه کاغذی میهمانی پنجم A5
طرف اول / طرف دوم
یک سال پیش در چنین روزی / سلام پنجم +
برگرفته از وبلاگ منم سلام به نشانی http://manamsalam.blogfa.com/